حضرت زینب (سلام الله علیها)، مدیر نمونه جنگ نرم در نهضت قرآنی عاشورا
قدر مُسلم قیام امام حسین (ع) آغاز یک مبارزه تمام عیار بود. ادامه این مبارزه و هدایت آن در مسیر واقعی اش مرهون حضرت زینب(س) است. برای حفظ ماهیت یک قیام پشتوانه ای قوی و برانگیزنده لازم است و سفیر کربلا سعی کرد
نویسنده: سید محمد رضا علاء الدین*
چکیده
قدر مُسلم قیام امام حسین (ع) آغاز یک مبارزه تمام عیار بود. ادامه این مبارزه و هدایت آن در مسیر واقعی اش مرهون حضرت زینب(س) است. برای حفظ ماهیت یک قیام پشتوانه ای قوی و برانگیزنده لازم است و سفیر کربلا سعی کرد مبارزاتش را بر اصولی تغییر ناپذیر که از مبانی قرآن و سنت نبوی سرچشمه می گرفت، مبتنی سازد. قیام عاشورا حرکتی اتفاقی و متعلق به یک زمان و مکان نبود، بلکه با مقدمه ای روشن، از زمان رسول خدا (ص) و به خصوص بعد از رحلت پیامبر (ص) و اعلام جانشینی حضرت علی (ع)، و بعد از آن با اسارت حضرت زینب (س)،قیام مختار و بیان امامان دیگر درباره علل و انگیزه های انقلاب حسینی، ادامه پیدا کرد و همچنان تداوم داشت. آنچه در این مقاله مطرح گردیده است رسالت قرآنی و سراسر بصیرت مندانه حضرت زینب (س) در تبیین اهداف قیام حسینی و افشاگری دشمنان اسلام و قرآن می باشد.کلید واژه: حضرت زینب، بینش سیاسی، خطبه های قرآنی
زینب (سلام الله علیها) کیست؟
زینب (سلام الله علیها) دختر امیرالمومنین علی (ع) است. او شجاعت پدر، عفت مادر و غیرت برادران را در وجود مطهر خویش یک جا دارد و عاشورا محملی است برای آنکه نیروهای بی حد و حصر زینب کبری آزاد شود. شیرزن کربلا رسالت نبوی را ادامه دهد و پیام عاشورا را به گوش جهانیان برساند. این قهرمان، خطبه ی کوبنده و غرّایی ایراد کرد که کل دنیا را در طول تاریخ تحت تأثیر قرار داد. این انسان بی نظیر را نباید صرفاً فردی که در روز عاشورا به ناگاه زینب شد دانست. مطمئناً پرورش او عقبه و متاخره ای دارد که سبب می شود زینب، زینب (س) شود. او ثمره همان خانواده نمونه است که برای خلق حادثه عظیم و بزرگ عاشورا تربیت شده است. آنگاه که در مجلس ابن زیاد در کوفه، خطبه کوبنده و غرّایی ایراد کرد، در نظر دوست و دشمن، گویی امام علی (ع) در وجود او حلول کرده بود و به راستی آیا کسی در آن بحبوحه غیر از زینب کبری می توانست چنین خطابه هایی آتشین و متقنی در رد خلافت خلفای جور و تایید اهل بیت بگوید؟ روز عاشورا رزمندگان سپاه امام حسین (ع) یک به یک فدای ولایت و امامت شدند و حالا پس از عاشورا زمان مدیریت جریان با زینب کبری است، بی جهت نیست هنوز آن زنهاری که می گفت: آنها که رفتند کار حسینی کردند و آنها که ماندند باید کار زینبی کنند. به یادگار مانده است، به خاطر وجود همان زینب کربلایی است که به خوبی حوادث بعد از عاشورا را مدیریت و هدایت نمود تا امویان را رسوا کند و اجازه ندهد تا کربلا در کربلا بماند.بی شک او به همه مصیبت هایی که در روز عاشورا بر امام حسین (ع) رفت، مبتلا شد، اما او در ورای این مصیبت ها وظایف سنگینی به دوش داشت که به زیباترین صورت به منصه ی ظهور رساند و اجازه نداد تا تبلیغات منفی امویان درباره خط سرخ حسینی اثر گذار باشد و تمام این توطئه های دشمنان را خنثی ساخت. او پس از نبرد، واقعه کربلا را منزل به منزل برای اهالی هر منطقه تشریح می کرد و اسرار عاشورا را بر ملا ساخت و به حق جنگ نرمی را علیه امویان و دشمنان اهل بیت پیامبر (ص) مدیریت کرد که نام او به عنوان مدیر نمونه جنگ نرم در تاریخ جاودانه مانده است. عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) از محدثات اسلام بوده (ریاحین الشریعه، ج3، ص 72 و ص 73) و از مادر و پدر خود روایت کرده است. (المجدی، ص 18) و آنچنان از حافظه قوی برخوردار بود که خطبه های مادر و پدر را با یکبار شنیدن حفظ می نمود. او حدیث مُفصل (اُمّ ایمن) را به پدر عرضه نمود ( کامل الزیارات،ص262) خطابه های کوفه و شام نشانگر جلوه ای از فصاحت این بانو می باشد که بدون سابقه فکری و با آن همه رنج و مصیبتی که دیده با آرامش کامل ایراد کرده است.
حضرت زینب (س) و جریان های سیاسی
زینب (سلام الله علیها) با احاطه کامل بر جریان های سیاسی، فرهنگی و تبلیغی منجر به سلطه و استبداد امویان، عمدتاً مشغول آگاهی بخشی مردم و رسوا کردن این خاندان بود. او رویارویی اسلام اصیل و اسلام دروغین را مواجهه اسلام و کفر می دانست و در این منظر، حقایق تاریخی را آشکار و روشن می کرد. از نگاه حضرت زینب (س) حوادث بزرگی مثل جنگ صفین، شهادت امام علی (ع)، امام حسن و امام حسین (ع) و اسارت خاندان نبوی همگی جز محصول عقده گشایی و خواری و حقارت خانواده ابوسفیان نیست، زیرا این خاندان؛ ضربه های مهلکی از آموزه های نظام اسلام خورده اند. آنان گرفتار انتقام کور تاریخی شده اند. به همین دلیل حضرت زینب (س) در شیوه تبلیغی خود، خاندان اموی را رسوا و ادعاهای پوچ و بی اساس آنها را در تاریخ بر ملا می کند. حضرت زینب (س) تباهی، فساد و فسق آن خاندان را که به نوعی تداوم روحیه ها و هویت جاهلی است، آشکار می کند.ظرایف خطبه زینبیه (س)
نکته ظریف در دعوت و سیره تبلیغی حضرت زینب (س) و در خطبه ها و سخنان ایشان آن است که همواره آنها را به صورت سلسله وار ذکر می کند. یعنی محتوا و مضمون سخنان خود را علاوه بر بیان شیوا و رسا، اولاً به آیات کتاب خدا، سپس احادیث جدش پیامبر (ص) و پدرش امام علی (ع) و پس از آن به وقایع تاریخی مستند می کند. در خطبه ها، خطاب به شاهان و سران دستگاه یزید به آیه قرآن استناد می کند. حضرت زینب (س) به طور دقیق و ملهم از آیات قرآن کریم، به سنت های حتمی و قطعی خداوند در آفرینش اشاره می کند و در باب نبرد حق و باطل به سنت الهی ((پیروزی نهایی حق بر باطل)) اشاره می کند که چگونه علی رغم همه دسایس و خدعه ها، حقیقت در نهایت پیروز و ماندگار خواهد شد. حضرت زینب (س) خطبه ای را هم در شام و در مجلس یزید و در بین کارگزاران حکومتی او ایراد نمود. در این خطبه بر خلاف خطبه کوفه که مخاطب آن به طور مستقیم مردم، بودند به یزید حمله می کند و تصویری از نبرد حق و باطل و رویارویی خاندان نبوت با خاندان اموی ارائه می کند. حضرت زینب (س) در این خطبه نهضت حسینی را به کمال رساند و اصول مبارزاتی و انقلابی قیام عاشورا را برای جهانیان تبیین نمود. خطبه ای که در واقع متمم نهضت امام حسین (ع) است.منزلت حجاب سرفصل خطبه زینبیه (س)
عقیله بنی هاشم چنین شروع کرد: ((آیا این عدل است ای پسر آزاد شده که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی، ولی دختران پیامبر (ص) را در میان نامحرمان حاضر سازی؟ و آن ها را در شهر ها بگردانی و اهل بادیه و دور و نزدیک و پست و شریف، آنها را ببینند؟ در حالی که از مردان آنها کسی را باقی نگذاری و حمایت کننده ای ندارند. (پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، ص203)حضرت زینب (س) حجاب و عفتی کامل داشت و همچون مادرش فاطمه زهرا (س) به این امر مهم بسیار اهتمام می ورزید. ((علامه مامقانی)) در این باره فرموده است: حضرت زینب (س) در حجاب و عفاف یگانه است، احدی از مردان در زمان پدرش و برادرانش، تا روز عاشورا او را ندیده بودند. ((یحیی مازنی)) که یکی از علمای دوران خود بود؛ می گوید: من در مدینه مدت مدیدی در همسایگی حضرت علی (ع) به سر بردم، اما به خدا قسم ابداً حضرت زینب (س) را ندیدم حتی صدای او را هم نشنیدم. حضرت زینب (س) نه تنها در حالتی عادی به حجاب و عفت اهتمام داشتند، بلکه در بحرانی ترین لحظات زندگی نیز این خصیصه تحت الشعاع مشکلات و مصایب قرار نگرفت و این مخدره، سعی و کوشش فراوان می کرد تا از انظار و دیده های مردم پوشیده باشد.
اشعار کفر آمیز یزید آغاز رسوایی
اسیران اهل بیت (ع) را وارد دمشق کردند و در محل مخصوص اسکان اسیران جای دادند. یزید، مجلسی ترتیب داد، بزرگان شام را دعوت کرد و خود با نخوت تمام بر تخت نشست و در حالی که سر مقدس امام حسین (ع) در مقابلش بود، اسرا را به حضور طلبید.یزید از سر کبر وغرور، دشمنی دیرینه خود به خاندان پیامبر (ص) و اسلام و قرآن را یکجا آشکار کرد و اشعاری را به زبان آورد که نشانه کفر و بی اعتقادی او به اسلام بود. (ای کاش بزرگان قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، می بودند و می دیدند که... ما بزرگان بنی هاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست به دست آوردیم. ((پیامبر (ص))) با حکومت بازی کرد والا نه خبری از آسمان داشت و نه وحی بر او نازل شده بود و من از نسل خندف (قبیله مادری اش که بدنام بودند) نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم. آنگاه که یزید اشعار کفر آمیز خود را پایان داد، زینب کبرا (س) چون شیری خشمگین از جا برخاست و در جواب کفر سرایی و گردن کشی یزید، آیه شریفه ای از قرآن را تلاوت کرد. گزینش این آیه حاکی از حضور ذهن، آرامش خاطر و تسلط کامل او بر قرآن بود. (کافران خیال نکنند آنچه ما برای آنها پیش می آوریم و آنها را مهلت می دهیم، به نفع آنان و به خیر و سعادت آنها است. نه، بلکه این مهلت برای این است که بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوار کننده در پیش است. حضرت زینب (س) با بیان این آیه در واقع به ادامه مبارزه و استمرار قیام عاشورا اشاره کرد و طولانی شدن ستم و بقای ظالمان را نوعی عذاب برای آنان دانست و با کنایه به او فهماند که سرانجام آنها دوزخ خواهد بود و باید منتظر عذاب الهی باشند.
یزید از سلاله ناپاکان
حضرت زینب (س) یزید را " فرزند طلقا" خطاب نمود و آن اشاره به داستان فتح مکه است که پیامبر اسلام (ص) بزرگان مکه را که ابوسفیان، جد یزید هم از آنها بود، عفو کرد و بخشید و آنان را آزاد کرد و فرمود: ((اذهبوا فانتم الطلقا)) (احمد بن ابن یعقوب، ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی ،ج1، ص421)"چگونه انتظار مهربانی و شفقت باشد از کسی که با دهان خود می خواست جگر پاکان را ببلعد و گوشت او از خون شهیدان اسلام روییده شده؟" زینب کبری (س) با طرح و عنوان این مسئله می خواهد این نتیجه را بگیرد که آل ابوسفیان در اصل با اسلام مخالف اند و هرگز با اسلام و پیامبر (ص) آشتی نکرده اند. فرزندان ابوسفیان این حقد و کینه را سینه به سینه، به یکدیگر منتقل کردند و یزید بر این زخم مرهم گذاشت. این جنگ، در واقع جنگ کفر و ایمان و جنگ غرور جاهلیت با تمامی ارزش های اسلام قلمداد می شود. و در ادامه به یزید یادآور می شود که جایگاه اجداد تو در جهنم است: "به زودی به اجداد خود در جهنم ملحق خواهی شد و خواهی گفت که ای کاش نبودم و چنین جنایتی را مرتکب نمی شدم.
تحقیر و بیان سرنوشت دردناک ظالمان
ای یزید، برای تو کافی است در قیامت به دادگاهی وارد شوی که قاضی آن خدا، باشد و خصم و طرف دعوای تو محمد (ص) و پشتیبان او جبرئیل. در روز قیامت، نه تنها تو به مکافات اعمال ضد انسانی خواهی رسید، بلکه آنهایی هم که تو را بر این مسند نشاندند و بر گرده مسلمین سوار شدند، سزای همکاری های خود را دریافت خواهند نمود. آن روز است که بدانید، چه سرنوشت دردناکی دارید و یکی پس از دیگری بدبخت و بیچاره تر و ناتوان تر و شکست خورده تر خواهید بود.حضرت زینب (س)، یزید ملعون را در این معامله بازنده و شکست خورده معرفی می نماید.
مرگ در راه مبارزه را نیستی ندانستن
حضرت زینب (س) در این فراز از خطبه به مسئله مرگ در راه خدا اشاره دارد و مرگ یک مجاهد و مبارزه را پایان زندگی نمی داند. فریاد سفیر کربلا در طول اسارتش همین است که بر همگان ثابت کند که در منطق حسین (ع) شکست راه ندارد و شهادت یک روی سکه است و پیروزی روی دیگر آن. به عبارتی مرگ در راه خدا و پیروزی، هر دو از نظر رزمنده مسلمان، یکسان است. او خود را مامور به تکلیف می داند، خواه بر دشمن فائق آید و خواه شهادت او را در آغوش کشد. حضرت زینب (س) در پاسخ به یاوه گویی های یزید به آیه زیر تمسک می جوید:" گمان مکن آنهایی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند. زینب کبری (س) در تئوری مبارزات مکتبی خود، روح شهادت طلبی را مرکز ثقل حرکت و قیام اسلامی قرار می دهد و آنرا رمز پیروزی و بقا و ثبات حکومت اسلامی در طول تاریخ می داند.قدرت دشمن را پوشالی دانستن
"ای زاده معاویه! اگر چه حوادث روزگار مرا در شرایطی قرار داد که با تو سخن بگویم، اما من، تو را کوچک می شمارم و بسیار سرزنش می کنم و توبیخ فراوانت می کنم. آه چه شگفت انگیز است که مردان خدا به دست گروهی شیطان صفت کشته شوند. بر اساس تعبیر قرآن، کسانی که از راه مستقیم هدایت گریخته و خط باطل را می روند، قدرتی ناپایدار و دروغین دارند. حضرت زینب با وقوف به آیات الهی و اعتقاد عمیق به قرآن و مکتب حیات بخش اسلام، قدرت یزید را کف روی آب می داند و به همه نشان می دهد که یزید آنقدر در چشم او کوچک است که لیاقت تحقیر و توبیخ او را ندارد. ترس و و حشت از دل ناآرام و پریشان نشات می گیرد، وقتی دل آرام و مطمئن شد از کوه محکم تر و از طوفان خشمگین تر و در آن صورت، منزل خدا می شود. حضرت علی(ع) در این رابطه می فرمایند: "به خدا سوگند اگر من تنها با ایشان (دشمنان) روبه رو شوم و آنها همه روی زمین را پر کرده باشند، باکی به خود راه نمی دهم و از آنها نمی هراسم..." و زینب (س) در مکتب پدر، چنین آزادگی را یاد گرفته است. زینب کبرا (س) یزید را گروه شیطان و بانی این فاجعه را مردان شیطان صفت می داند. زینب (س) از این که یزید و عُمّالش را حزب الشیطان، می خواند، در صدد است او را خلع سلاح کند و با ترسیم خط حزب الله در مقابل حزب الشیطان یزید را دشمن قرآن و خط راستین پیامبر (ص) معرفی کند.کنار زدن نقاب ظالم
"این دست های شما به خون های ما آغشته است و دهان های شما از خوردن گوشت خاندان پیامبر (ص) باز است..."در این بخش، اشاره ظریف حضرت، به تمام ظلم ها و حق کشی های بنی امیه و ابوسفیان تا زمان شهادت امام حسین (ع) است. همچنین زینب (س) می خواهد ثابت کند که اگر باطل به ظاهر قدرتی دارد، بدان جهت است که نقاب حق را به چهره گرفته است و به ظاهر خود را حامی قرآن و جانشین پیامبر (ص) می داند. این ظاهر گرائی در یزید کنار رفت و او حقیقتاً بی دینی خود و عدم پایبندی به اسلام و دستورات اسلام را با رفتار و عمل خود اعلام کرد. او بر اساس تعلیمات مسیحیت پرورش یافته بود و یا حداقَّل به مسیحیت تمایل داشت و مشاوران او یهودی و نصرانی بودند و حضرت زینب (س) با تمسک به فساد و انحراف آشکار یزید او را رسوا نمودند.
جاودانگی آثار مبارزه
زینب کبرا (س) با اطمینان کامل به آینده درخشان قیام برادرش حسین(ع) و وقوف به آثار جاویدان و فراگیر آن در تاریخ بشر، خطاب به یزید می فرماید: "ای یزید! هر چه می توانی در راه دشمنی ما مکر و حیله و نقشه طرح کن و کوشش به خرج بده، به خدا نمی توانی نام ما را از خاطره ها و صفحه تاریخ، محو نمایی و فروغ وحی ما را خاموش سازی و از این راه به آرزوی نهایی خود برسی و این ننگ و عار همیشگی را از دامن خود پاک نمایی. زینب کبرا (س) بر این مطلب تاکید دارد که محققاً کسانی که در راه خدا مبارزه می کنند و منافع شخصی خود را فدای آرمان های مقدس الهی می کنند، آثار جاویدان حرکت و جهادشان به نحو گسترده ای در تاریخ می درخشد و هیچ گاه اثر عمل ایثارگرانه آنها محو نمی شود. خدای متعال نیز در قرآن می فرماید: کسانی که در راه خدا مجاهده می کنند هرگز اعمالشان گم نمی شود. بهترین مصداق جاودانگی قیام برای خدا، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است که با شعار امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دین اُمت رسول الله (ص) برای رفع اسارت مردم و رساندن آنها به آزادگی و حُرّیت (هیهات من الذله) قیام نمود.بیان هدفدار بودن قیام عاشورا
عقیله بنی هاشم فرمود: "حمد می کنم خدای را که آغاز کار ما را سعادت و مغفرت قرار دارد و رحمت..." تفسیر این کلام گهربار این است که هدف از خلقت بشر به معرفت حق رسیدن و در جوار رحمت او، آرمیدن است، وقتی بنده ای به خدا پیوست و در هیچ شرایطی خود را از او جدا ندید، آنگاه تلخی و شیرینی و مرگ و حیات و بلا و رنج در نظرش یکسان است. مولای متقیان علی (ع) در صفات متقین فرمود: در بلا و سختی همان اند که در آسایش و خوشی هستند. شهادت نزد مردان خدا با رستگاری و پیروزی برابر است و آن را رحمت و نعمتی از جانب پروردگارشان می دانند. شجاعت ادبی زینب (س) و فصاحت و بلاغت او در میان هزاران نفوس همه را به حیرت انداخته است و جسارت او در مجلس بزرگی که یزید تشکیل داده بود، نسبت به یزید و بیان حقایق ماجرا امری مهم و قابل توجه بود، چون یزید، خود را خلیفه مسلمین جهان می دانست. رسالت حضرت زینب (س) در واقع گفتگوی امام حسین (ع) با نسل ها و تاریخ آینده است. زیرا حضرت زینب (س) با سیره تبلیغی خود توانست صدای امام حسین (ع) و فریاد "هل من ناصر ینصرنی " را به مردم دنیا باز گوید. و اگر زینب (س) پیام کربلا را به تاریخ باز نمی گفت، کربلا در تاریخ می ماند و کسانی که به این پیام نیازمند بودند از آن محروم می ماندند. و این است که پیامبری حضرت زینب (س) پیامی است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر شهادت امام حسین (ع) می گریند و به همه کسانی که بر آستان سالار آزادگان حسین (ع) سر خضوع و ایمان فرود می آورند.نتیجه:
عاشورا، سقای تشنه کامان "عزت" است و کربلا "تکیه گاه سینه زنان حق و "حسینیه" ذاکران عدل. از وقتی خیمه های حسینی را؛ آتش زدند می خواستند عزت و حق و عدل را لگد کوب کنند، اما این حضرت زینب (س) بود که منادی راه برادر شد و کربلا را چونان امانتی به ما سپرد تا اسیر "ذلت" و "ظلم" و "باطل" نشویم.سِرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود زخمی زخمی ترین فریاد، در چنگ سکوت از طراز نغمه جا می ماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی، بی سر و بی لگام در بیانبان ها رها می ماند اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود خدایا به ما چنان روحیه زینبی عطا کن تا حسینی شویم و حسینی بمیریم.
1 ـ قرآن کریم
2 ـ ریاحین الشریعه، ج3، ص72 و 73
3ـ الاصابه (عسقلانی) ج4، ص 321
4ـ بحار الانوار، ج45، ص 108، 218، 219 و 180 و 131
5ـ الفتوح جلد 3 جزء 5 ص 139
6ـ الانوار القدسیه (محقق اصفهانی) ص 117 و 118
7 ـ نفس المهوم، ص 407 و ص 293
8 ـ ابصار العین، ص 130
9ـ ثار الله اثر آیة الله شیخ حسین عندلیب همدانی، ص 278، تا ص 391
10ـ دیوان شعر قادر طهماسبی (فرید)
11ـ تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، ج1، ص 421
12ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه متقین
13ـ بلاغات النساء، قم، ص12
14ـ سیره پیشوایان، اثر مهدی پیشوائی، ص 203
منبع: فصلنامه قرآنی کوثر- شماره 37
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}